محل تبلیغات شما

قرار بود 3شنبه یعنی فردا یا پس فردا بریم شمال، گفتم موقع رفتن وسایل میلاد رو هم توی تهران بهش بدیم گفت موقع برگشت، گفتم فرق رفت با برگشت چیه تازه من موقع برگشت گیج باید برم کلاس، گفت خب چرا بریم تهران (مخالفت) 

شب با گربه ها یکم بازی کردم، و نگاه آفریده های خدا میکردم و ذوق میکردم و خدایی کمرم درد میکرد و یکم آب ریختم ته آبگوشته و دادم به گربه و ذوق بچه بازیشونو کردم، اومدم تو، بعد یکم دراز کشیدن که کمرم درد میکنه، گفت تو که امروز رفتی بیرون میرفتی تامین اجتماعی با دفترچت گفتم دکتر استخون و. نداره گفتم میرم 100 میدم ماساژ بدن خانم ها تو کاشانی، گفت دکتر ها همه بد ماساژها همه خوب. 

گفتم میریم تهران نوبت دکتر واسه زانوم و کمرم بگیرم؟ 

گفت تو سگ بازی و گربه بازیتو داری، کمرت درد نمیکنه، گربه ها توی خونمون نیستنا فقط تو حیاطن، اصلا نخریدم، چون با خرید حیوون موافق نیستم اخه کلی حیوون زبون بسته بومی هست و نباید بخریم که یک مشت سودجو فقط توله حیوان ایجاد کنند برای فروش و یکسری حیوون زبون بسته برای ایجاد توله، هی بهشون شه، آنقدر نخریم تا کارشون کساد شه، این گربه ها هم تو حیاط اومده بودن، گاهی بهشون یکم غذا میدم، خلاصه گفت تو سگ بازی و گربه بازیتو داری، کمرت درد نداره، میای پیش من درد داره، گفتم من مثل مامان و آجی تو اهل ناله نیستم وگرنه دوساله زانوم درد داره، کمرمم دو هفتس 

فقط حرف میزنه مراقبمه 

گفتم مامانت بود، بابات براش بلیط گرفته بود برن شیراز و من برای یکم کمک کردن به گربه بازخواست میشم که تظاهر میکنم، گفتم من مثل اونها اهل ناله زیاد نیستم. 

واقعا نمیتونم ببخشم اذیتم 

گفتم بارها سمتت اومد، روت شدیدا زیاد شده 

و جدی با چنین آدمی فعلا شمال رفتن جایز نیس 

اه که از کارم مرخصی گرفتم و اه که به خانوادم گفتم و اه که میلاد منتظر روپوششه و زده به سرم خودم تنهایی برم تهران دکتر و پیش مینا و 

موندم و با دوستام و هیچ رویی هم برای دکتر رفتن به این نزنم و شمال هم دوتایی مسخرس وقتی دنیا دنیا سکوته بینمون 

دفعه قبلی ام رفت راحت بیرون 

بارها و بارها و اذیتم منتها سکوت کردم و من رفتم سمتش و دوس دارم یک هفته کلا حرفی نباشه، نبوده همون سلام و نباشه

آدم باید دلش خوش باشه، تو این لحظه نیست 

حتی الان که دراز کشیدم کمرم پایین سمت چپش تا رونم تیر میکشه و تو نت به سیاتیک، درد و گرفتگی عضلانی و دیسک اشاره کرده بود. 

از بس از زانوهام سر دردش میترسم و درد دارم که خمشون کنم تو سن 27 سالگی، به کمرم فشار وارد شده 

حالم خوب نیس 

بیشعور نفهم

چه خوبه تو بچه با مامانم هم نظرم

کمرم درد میکنه با زانوهام

همیشه از افراد بزرگسال که سوال فضولی میپرسیدن بدم میومد چرا؟

تو ,درد ,گفتم ,گربه ,کمرم ,یکم ,کمرم درد ,گربه ها ,بازی و ,سگ بازی ,و گربه ,گربه بازیتو داری،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر نوحه بندرریگ